دعا برای شادمانیت
تسبیحی بافته ام !
نه از سنگ ...
نه از چوب ...
نه از مروارید ...
بلور " اشکهایم " را به نخ کشیده ام !
تا برای شادمانیت دعا کنم ...
نظر یادتون نره
تسبیحی بافته ام !
نه از سنگ ...
نه از چوب ...
نه از مروارید ...
بلور " اشکهایم " را به نخ کشیده ام !
تا برای شادمانیت دعا کنم ...
نظر یادتون نره
مرا دیوانه میخواهی!
ز خود بیگانه میخواهی!
مرا دیوانه چون مجنون!
ز من افسانه میخواهی!
شدم بیگانه با هستی!
ز خود بیخودتر از مستی!
نگاهم کن ، نگاهم کن!
شدم هر آنچه که می خواستی
نظر یادتون نره
بعضی ها به ما نمیخوردن !
ما جا خالی دادیم خوردن به شما !
مبارکتون باشه ...
نظر یادتون نره
"ما دیگه به درد هم نمیخوریم"
جمله پایانی عشق های یکطرفه...
درست به سادگی تغییر دادن یك كانال!!!
كسی كه همه زندگیات بوده
محو میشود... به همین سادگی!
نظر یادتون نره
مرا ...
محکم تر در آغوش بگیر !
من "هرگز" نمیخواهم
تو را به دست
"خاطرات"
لعنتی بسپارم ...
نظر یادتون نره
ﻣﻦ ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧمی دﺍﺩﻡ ﺑﺎ ﺭﻓﺘﻨﺖ !
ﮐﻤﯽ ﺩﻟﻢ می ﺷﮑﺴﺖ ، ﺷﺐ ﻫﺎ ﮔﺮﯾﻪ میﮐﺮﺩﻡ !
ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﺵ ﺳﺮﺩﺭﺩ ﻫﺮﺷﺒﻢ میﺷﺪ !
ﯾﮑﻢ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﺮﺩﻥ ﻓﺎﺻﻠﻪ میﮔﺮﻓﺘﻢ !
ﭼﯿﺰ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﻧمی شد، ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ !
ﺗﻮ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺯ ﻣﻦ می ﺑﺎﺧﺘﯽ !
" ﺗﻮ "
ﻋﺎﺷﻖ ﺗﺮﯾﻦ " ﻗﻠﺐ ﺩﻧﯿﺎ ﺭﺍ میﺑﺎﺧﺘﯽ "
نظر یادتون نره
دردیست بلند کشیده ازعمق فرو رفته تا اوج ...
نگاه تو کوتاه !
و بال من خسته ! پای من شکسته ...
راستی به کدامین مرهم به تو دل بسته ام ؟
من که سالهاست در کفن بی احساسی تو
پیچیده ام بندهای عمر رفته ام را ...
نظر یادتون نره
غربت آن نیست که تنها باشی !
فارغ از فتنه ی فردا باشی !
غربت آن است که چون قطره ی آب
در پی دریا باشی ...
غربت آن است که مثل من و دل
در میان همه کس یکه و تنها باشی ...
نظر یادتون نره
گذشت دیگر آن زمان که فقط یک بار از دنیا می رفتیم ...
حالا یک بار از شهر می رویم …
یک بار از دیار …
یک بار از یاد …
یک بار از دل …
و یک بار از دست …
نظر یادتون نره
یه وقتایی باید رفت...!
اونم با پای خودت...!
باید جاتُ تو زندگی بعضی ها خالی کنی...!
درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن چی میشه...!
ولی بدون....
یه روزی ...
یه جایی....
بد جوری یادت می افتن که دیگه دیر شده...!
نظر یادتون نره
نـــه نمیــــدانــــی!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
پشتــــــــ ایـن چهــــره ی آرام،
در دلــــــــــم چــه مـی گـذرد!
هیـــــچ کـــس نمـی دانــــد
ایـــن آرامــش ظــاهــر و ایــن دل نــا آرام
چقــــدر خستـــــــه ام میـــکنــد…
نظر یادتون نره
نمی دانم ...
سیگار می کشم یا حسرت نبودنت را ...
ریه هایم را پر از دود می کنم یا پر از آهِ رفتنت ...
نمی دانم تو را دود می کنم یا خاطراتت را ...
اصلا چه فرقی می کند ...
" تو " رفته ای ...
نظر یادتون نره
محـــکم تر از آنم که برای تنــها نــبودنم
آنچه که اســـمش را غــرور گذاشته ام!
برایت بــه زمیـــن بکوبــم...
احـســاس من قیمتــی دارد
که هرکس ارزش آن را ندارد...
نظر یادتون نره
از من نرنــــــــــج …
نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس …
فقط خســــته ام …
خسته از اعتــــــمادی بیــــجا !
برای همین قفلی محکم بر دل زده ام !
نظر یادتون نره
امشب
دیوانگى در من بالا زده !
نه سکوت ... نه موسیقى ...
نه حتى سیگار …
هیچ چیز و هیچ چیز
این دیوانگى را تسکین نمى دهد
جز عطر تنت لعنتى …
نظر یادتون نره